محدثه بانو یکی یکدونه ی مامان و بابا،دختر دوست داشتنی مامحدثه بانو یکی یکدونه ی مامان و بابا،دختر دوست داشتنی ما، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
عاشقانه های ناب ماعاشقانه های ناب ما، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات دختر کوچولوی مامان راضی وباباعلی

بهترین لگد زدن دنیا

                              سلام هستی من ، عشقم ، نفسم ، آروم جونم . خوبی مامانم الهی قربون تکون خوردنات بشم میدونستی من عاشقتم و خیلی خیلی خیلی دوست دارم فندوقچی من راستش میخواستم یه چیزی بگم میدونی مامان همه تو دنیا از لگد زدن بقیه ناراحت میشن و عصبانی اما فقط فقط لگد زدن یه نی نی کوچولو تو دل مامانشه که شیرینه و ناراحتی نداره بلکه هزاران بار جای شکر و خوشحالی داره واقعا لحظه های شیرینیه که فقط یه مادر میتونه حسش کنه و من از ته دل آرزو دارم که همه ی دوستای مجازیم و اونایی که میشناسم منتظر نی نی هستن انشاله به لطف خدای مهربون و با دعای تو فرشته کوچولوی...
8 دی 1392

یه روز خوب خدا

                                  یه روز خوب خدا مامان همراه بابا     رفتند لباس خریدند چند تا لباس زیبا لباسای کوچولو اندازه ی عروسک چه ناز می شه بپوشه اون لباسارو کودک کلاه و چند تا شلوار چند جفت جوراب گلدار لباسای رنگارنگ رنگای شاد و قشنگ وای نگا کن کفشاشو پیراهن زیباشو چه خوشگله لباساش جورواجوره کلاهاش یکیش داره دوتا گوش شبیه گوش خرگوش اون یکیشو نگاه کن مثل چیه؟مثل موش باباو مامان با شادی به هر چی که رسیدند مامان می گفت قشنگه زود اونو می خریدند ...
7 دی 1392

برای همسر عزیزم

           به نام خدایی که تو را برای من آفرید، و مرا برای تو و هردوی ما را برای خودش.                 اونی که از شیرین ترین تا سخت ترین لحظات همراه منه، توی دلم حضور داره و قوت قلب منه ...  اونی که وقتی خوابم یا بیدار صورت زیباش رو می بینم و صدای مهربونش رو می شنوم ...       اونی که هر لحظه تکرار اسم قشنگش دلم رو می لرزونه ...  همه ی اینا کی می تونه باشه، غیر از تو، همسر  خوبم که زندگی با تو برام رنگ و بوی خوبی داره ...    دلم هر لحظه تو رو م...
4 دی 1392

برای دختر عزیزم

عاقبت در يك شب از شب هاي دور                     كودك من پا به دنيا مي نهد آن زمان بر من خداي مهربان                              نام شور انگيز مادر مي نهد بينمش روزي كه طفلم همچو گل                        در ميان بسترش خوابيده است بوي او چون عطر پيك ياس ها                            در مشام جان من پيچيده است پيكرش را مي فشارم در برم           &nb...
4 دی 1392

خـاطــــرات بـــــارداری

سلاااام،یه سلام گرم ودوست داشتنی به خدای مهربون خودم.ازامشب تصمیم گرفتم بانام ویادخدای بزرگم تواین وبلاگ خاطرات بارداریمابنویسم تابعدها محدثه خانومم بخونه وذوق کنه. خدایا تواین شب عزیز که عیدغدیره به خاطرعشق نازنینی که بهم دادی هزاران مرتبه شکرت میکنم وازهمینجا میگم که علی عزیزترازجانم تاعمردارم دوست دارم ومدیونتم ومیخوام که سایت همیشه بالای سر من ودخمل توراهیمون باشه قربونت برم من. دیجه نوبت ناناجی منه،نفس مامانی ودلیل زنده بودنم. یه روز از روزای خدا مثل همیشه ازخواب پا شدم اما اون روز واسه من وبابا یی با بقیه ی روزا فرق داشت ، آخه من باید تست میکردم تا ببینم تو دلم چه خبره؟ بعداز استفاده از بی بی چک نماز صبحما خوندم واومدم سراغش...
4 دی 1392

خـتــــم مشــگــل گشا

سلام خانوم کوچیک من . اول از همه ممنونتم که حسابی مامانا لگد بارون میکنی عزیزم . عاشقتم وقتی تو دلم بالا و پایین میپری . بازم به شیطونیات ادامه بده وروجک من . چندوقته میخوام دعاهایی که به واسطه ی اونها حاجتروا شدما بنویسم.مثل 15روز،روزی 1000صلوات به نیت چهارده معصوم وحضرت ابولفضل،ختم سوره ی یس ومهمتر از همه دعایی که خودم به خوندنش علاقه ی زیادی دارم دعای گــنج الــــــعرش. واقعا دعای زیباییه وگنج بزرگیه ، چون با خوندنش هم به زبان عربی وهم به زبان فارسی باخدا حرف میزنی وحاجاتتا میخوای. توصیه میکنم از خوندنش غافل نشین چون واقعا آرامش میده وانشااله که همه مثل من با ختمش حاجتروا بشن.......انشاالــــــــــه. ...
4 دی 1392

دل نــوشـتـــــه

سلام فندقی مامان. ببخش چندروزه واست ننوشتم آخه حال مامان خیلی بدبود اما به لطف خدا وائمه وتو که بادستات واسه مامان دعا کردی بهترم واز خدا میخوام همیشه انرژیم زیاد باشه ودیگه روحیما ازدست ندم . انـــــــــــــــــــــشــــــــــــــــــــــــاالـــــــه نفس خانومی تا حالا بهت گفته بودم از اینکه خداداره به من یه دختر ناز وسالم میده چقدر خوشحالم البته واسه من وباباعلی جنسیتت مهم نبود فقط سلامتیتا ازخدامیخواستیم اما حالا ازاینکه پروردگار ما را لایق داشتن تو دونست خوشحالتر از همیشه هستیم. چیدمان اتاقت تموم شد ومن هرروز بادیدن سیسمونی قشنگت ذوق میکنم وآرزو دارم تاتو به موقع بیای وخودت از نزدیک وسایلتا ببینی الهی که من فدای محدثم بشم خیلی دوس...
4 دی 1392

سه روز تا پایان 27 هفتـــگی

سلام محدثه ی من خوبی عجیجم؟ دیشب با بابایی وبلاگتا درست کردیم تا من خاطرات بارداریما توی اون بنویسم . آخه من مطالبتا زود تر توی word مینویسم تا اگه خدایی نکرده وبلاگت حذف شد یه نسخه از تموم نوشته هات داشته باشم . خیلی خوشجل شد . کلی ذوق کردم هستی من . الهی من فدای تو بشم چرابعضی روزا کم تکون میخوری وبعضی روزا شیطون میشی عروسک قشنگم  الان که دارم مینویسم داری تو دل مامانی تکون میخوری . یه وقتایی هم یه لگد نثارم میکنی که دلم برات ضعف میره قربون لگد زدنات بشم . خدا جونی صد هزار مرتبه شکرت . به خاطر همه چیز . راستی قند عسلم فشار مامان بهتر شده فکر کنم هم دعاهای تو و لطف پروردگار شامل حالم شده و هم نمک دریایی روازاده که خریدم ا...
4 دی 1392

واقعـیــت هــای زنــــدگــی

سلام هلوچی من .چطوری نفسچی؟ ایشالا که سالم وسرحال باشی . قربون لگد زدنات بشم که چند شبیه مامانا از خواب بیدار میکنه . نازگل من مجه شما شبا خواب نداری خانومی ؟  چوخی کردم تو هروقت میلت کشید مامانا بیدار کن آخه تا نی نی کوکولوی من به دنیا بیاد باید به شب زنده داری عادت کنم ،شایدم میخوای به مامان آموزش بدی بگذریم جیگر طلا میخواستم راجع به سیسمونی محدثه خانوم حرف بزنم ، راستشا بخوای سیسمونی خوشگلک من خیلی جیاد نیست ، آخه همه کارای مامان وبابا یکدفعه افتاد توی همدیگه: خرید ماشین ، خرید چوبیای اتاقت ، سیسمونیت ، بیمه ماشین ، هزینه ی عمل ،ویزیتای دکتر و داروها که همه آزاد بودو مهمتراز همه خریدن ببعی واسه نفس من تا وقتی از بیمارستان میاری...
4 دی 1392

نامه ی باباعلی به دخـملش

سلام محدثه کوچولوی من دو ماه دیگه قراره گل همیشه بهار زندگی مشترک من و مامانی بشی عزیزم. قربونت برم الهی این هفت ماه که مثل باد گذشت ، با همه سختی ها و شیرینی هاش ... اما دیگه همه چیز آماده ورود شما به این دنیاست نفس بابایی .  عسلکم  همیشه تو دل مامانی تکون بخور تا من لمست کنم چون من عاشق لمس کردنتم ایشاالله که سالم بیای پیشمون دختر خوشکل بابایی. من تو ومامانی را خیلی خیلی دوست دارم وهمیشه سلامتیتونا از خدا میخوام .... راستش مامان راضی تو این مدت از دست من خیلی اذیت شد چون اونقدری که باید پیشش نموندم اما قول میدم هیچ وقت تنهاتون نزارم.   دوستون دااااااااااااااارم جیاااااااااااااددد    بوس ب...
4 دی 1392